اندیشکده خداباوران

اندیشکده خداباوران
  • ۰
  • ۰


 تمرکز این پست روی نقد چند متن منتشر شده در کانال ها و گروه های تلگرامی است.

 متن اول که مکررا در کانال های الحادی مختلف دست به دست می شود متاسفانه استفاده بدون ذکر منبع رعایت حق مولف مطلبی است که سایت مفید گمانه منتشر کرده است. با دیدگاهی منصفانه، دست کم تا قبل از فیلتر شدن سایتی بسیار موثر در رد شایعات بوده است که درباره روزه داری هم چنین انصافی را رعایت کرده است. لذا در بخش اول این کنفرانس، اجازه داریم به مطالب این سایت ارجاع دهیم.


"در این‌حالت «روزه گرفتن» متغیر مستقل و «سلامت» متغیر وابسته است:


از آنجایی‌که متغیر مستقل (یعنی روزه گرفتن) تعریف ثابت و معینی ندارد، نمی‌توان نتایج بررسی روی آن را تعمیم داد. برای مثال وقتی می گوییم «روزه گرفتن» منظورمان روزه گرفتن خانمی با وزن ۵۰ کیلوگرم در تیرماه در عربستان است، یا مردی با ۸۰ کیلو گرم وزن در دی‌ماه در انگلستان؟در واقع از آنجایی‌که شرایط محیطی، توانایی جسمی، سابقه و نوع بیماری‌های افراد، مدت زمان گرسنگی و تشنگی ثابت نیستند، نمی‌توان به طور دقیق و جامع در مورد تاثیر روزه‌داری بر سلامتی (چه مثبت ، چه منفی) اظهارنظر کرد.از سوی دیگر،سلامتی (متغیر وابسته)هم یک واژه کلی است."


پس اولین اشکال این است که نتایج پژوهش ها قابل تعمیم نیستند و سنجش آثار روزه داری روی سلامتی عموما ممکن نیست؛ چرا که "روزه" و "سلامتی" تعریف ثابتی ندارند. در پاسخ باید پرسید منظور نویسنده از تعریف دقیقا چیست؟ چه چیز هایی معیار یک تعریف دقیق به شمار می آیند و تعریف سلامتی و روزه داری فاقد آن هاست؟ از آن جا که مشخص نشده، اندکی بازی با کلمات در این قسمت مشهود است.


نویسنده، تعریف یک چیز و شرایط حاکم بر آن را با هم خلط کرده است. برای درک این موضوع که تعاریف به قدری دقیق هستند که تحقیق علمی و تعمیم را - اما نه هر تعمیمی را با توجه به شرایط، چنانچه خواهیم دید - امکان پذیر کنند، بهتر است ابتدا با مفهوم سلامتی آغاز کنیم.


سلامتی توسط مدل های سلامتی و بیماری تعریف می شود. از آن جا که سلامتی و ناخوشی مفاهیم پیچیده ای هستند، مدل ها جهت درک ارتباط بین این مفاهیم و نگرش خود اشخاص نسبت به سلامتی و رفتارهای سلامتی استفاده می شوند. اعتقادات مربوط به سلامتی شامل عقاید و نگرش های مربوط به سلامتی و ناخوشی می باشند. رفتارهای سلامتی یا بهداشتی مثبت در ارتباط با حفظ، دستیابی به سلامتی یا بازیابی آن و پیشگیری از ناخوشی می باشند. دو مدل مهم سلامتی، مدل باور سلامتی (Health belief model یا HBM) که عقاید بهداشتی بیمار را محوریت خود قرار داده است و مدل ارتقا سلامتی (Health promotion model یا HPM) که سلامتی را وضعیتی رو به افزایش توانایی عملکردی تعریف می کند.


با توجه به این مدل ها، سلامتی تعریفی مشخص برای هر فردی در هر شرایطی خواهد داشت. اما شرایط وضعیت سلامتی برای افراد مختلف می تواند متفاوت باشد. برای درک این موضوع به یک مثال دقت کنید. محدوده طبیعی دمای بدن 36 تا 38 درجه تعریف می شود. این محدوده طبیعی، میانگینی است که با بررسی جمعیت های انسانی به دست آمده است: افراد بالغی که طبق مدل های سلامتی سالم تشخیص داده شده اند، دمایی در این محدوده از خود نشون داده اند.


لذا دمای 35 درجه، در افراد بالغ نشان دهنده عدم سلامتی است که مداخلات پزشکی را می طلبد. اما جالب است که در افراد مسن و حین فصول سرد سال، دمایی حتی معادل 35 درجه چندان نامعمول نیست و نشانه ای ناسالم تلقی نمی شود! چرا چنین تفاوتی وجود دارد؟ دقیقا به علت تعریف مشخصی که از سلامتی وجود دارد: شرایط جسمی افراد سالمند با افراد بالغ جوان یا میانسال متفاوت است اما این تفاوت در شرایط، نشان دهنده تعریف متفاوت سلامتی برای هر کدام نیست. بلکه این تعریف سلامتی است که وضعیت سالم هر فرد را تحت شرایط مختلف نشان می دهد.


در مورد روزه نیز همین نکته صادق است. قطعا تفاوت شرایطی که یاد شده است حقیقت دارد اما جنبه هایی از آن مانند کاهش وزن بدن یا کاهش آب تحت همه شرایط ثابت است. بنابراین، بررسی تعامل رژیمی مانند روزه داری با سلامتی نه تنها به اندازه کافی از دقت برخوردار است بلکه قابلیت تعمیم آن نیز وجود دارد؛ درست مثل بررسی اثر ورزش بر دمای بدن یک شخص. ورزش ها انواع گوناگونی دارند و در شرایط مختلفی می توانند انجام شوند. دمای بدن نیز همان طور که بررسی شد تحت شرایط مختلفی در افراد گوناگون قرار دارد. آیا این تفاوت شرایط مانع می شود تا به این حکم کلی برسیم که "ورزش باعث افزایش دمای بدن می شود"؟ مسلما خیر.


"اشکال دیگری که در مقالات مرتبط وجود دارد، محیط انجام تحقیقات است. اکثریت قریب به اتفاق این تحقیقات در کشورهای اسلامی انجام شده (ایران، ترکیه، عربستان) این مقالات از جانب بسیاری از محققان به سوگیری (جانب‌داری اعتقادی) متهم شده‌اند."


اشکالی است که مکررا تکرار شده است. واضح است روزه داری در جوامعی که مطرح است از اهمیت برخوردار است؛ چرا در کشوری با اکثریت نامسلمان، باید روزه داری طولانی مدت موضوع تحقیقات قرار بگیرد؟ اما در کشور هایی با اکثریت مسلمان، اثر روزه داری روی سلامتی بسیار مهم است و از همین جهت ارزش آن را دارد که توجه محققان را به خود جلب کند.


اما این "بسیاری از محققان" که نویسنده به آن ها اشاره می کند چه کسانی هستند و اتهام جانبداری را کجا و بر چه اساس وارد کرده اند؟ در واقع اظهارات سایت گمانه درباره محققان گمنام، با معیار خود آن درباره جملات خبری شبه علمی مطابقت دارد.


بی اعتبار یا جانبدارانه دانستن یک پژوهش صرفا با استناد به پژوهشگران آن مصداق مغالطه مسموم کردن سرچشمه است. این مغالطه شکل خاصی از حمله شخصی است. این پژوهش ها اساسا به این دلیل منتشر شده اند تا در دسترس پژوهشگران دیگر در سراسر جهان قرار بگیرند. اگر نتایج دستکاری شده باشند خیلی زود آشکار خواهد شد. به نظر نمی رسد هیچ نشریه علمی حتی در کشور های مسلمان اعتبار خود را با انتشار پژوهش های جانبدارانه به خطر بیاندازد. گذشته از این، بسیاری از این مقالات در نشریات peer review بین المللی و خارج از این کشور ها به چاپ رسیده است.


متاسفانه کانال های الحادی و آتئیست، مطالبی را به این متن اضافه کرده و به نشر آن ها می پردازند. از جمله لینک هایی که در متن وجود ندارند اما به عنوان منبع اضافه شدند. پس اجازه بدهید همین جا نکته ای را ذکر کنیم و تکلیف لینک های ارائه شده را مشخص کنیم.


نکته ای که باید ذکر شود، این است که دهیدراسیون بیش از هر چیز به رژیم غذایی روزه دار وابسته است. یک شبانه روز 24 ساعت است و روزه داری اسلامی، روزه داری متناوبی است که تنها ساعاتی از شبانه روز را شامل می شود. ورودی آب بدن یک فرد بالغ از طریق نوشیدن مایعات و خوردن غذا، بین 1900 تا 2400 میلی لیتر است. این میزان آب می تواند طی بازه زمانی افطار تا سحر دریافت شود (امری که رژیم غذایی مناسبی می طلبد) و الزامی وجود ندارد که در طول روز انجام شود.


"کم‌آبی بدن باعث خشکی دهان، تشنگی مفرط، سردرد، خستگی، سرگیجه، کاهش ادرار و غلیظتر شدن آن، ضعف ماهیچه، کاهش انعطاف‌پذیری پوست، گودی چشم، کاهش عرق، افزایش ضربان قلب، کاهش فشار خون، هذیان گویی، کاهش سطح هوشیاری، یبوست و سنگ کلیه می‌شود"


این مطلب درباره فقدان شدید آب صادق است اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد روزه داری می تواند تا این حد موجب فقدان آب شود. در لینک هایی که به عنوان منبع ذکر شده است نیز چنین ادعایی نشده است:


http://www.mayoclinic.org/healthy-lifestyle/nutrition-and-healthy-eating/in-depth/water/art-20044256


این لینک از جمله لینک هایی است که به آن استناد شده است و شامل نکاتی عمومی درباره تعادل آب بدن است. در آن هیچ مطلبی در ارتباط با روزه داری به چشم نمی خورد.


"به گفته برخی پژوهشگران، گرچه روزه در ماه رمضان برای افرادی که از سلامتی جسمانی برخوردارند تقریبا می توان گفت بی خطر است ولی کسانی به بیماریهای گوناگون دچار هستند باید با پزشک خود مشورت کنند و از توصیه‌های علمی در این زمینه پیروی نمایند"


جالب است نویسنده کانال خود در این جا چنین اعترافی می کند اما در ابتدا و ادامه مدعی مضر بودن روزه داری می شود! از دیگر ارجاعات متن این لینک است:


https://books.google.nl/books?id=pctEYfkjNYIC&pg=PT508&dq=islamic+fasting+medical&hl=en&sa=X&ei=yf7KT5PNDa-62gW3rcnaCw&redir_esc=y#v=onepage&q=islamic%20fasting%20medical&f=false


این متن حتی به روزه داری اشاره ای هم نداشته است! محتوای آن مرتبط است با اثر مکمل های لیزین و اثر پلاسیبو روی بیماری های تنفسی، اسهال و اضطراب.


"پژوهش‌ها نشان می‌دهد که میزان سروم کلسترول، تیروکسین و اسید اوره در خون به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد" و برای این ادعا به لینک زیر استناد شده است:


http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/7048891?dopt=Abstract&holding=npg


ترجمه اشتباه و ناقص است:


میزان کلسترول، تری گلیسرید، تیروکسین، تری یدو تیرونین، اوریک اسید، گاسترین و انسولین در سرم بین گروهی 24 نفره از مسلمانان در آغاز و پایان ماه رمضان سنجیده شده است. سطح کلسترول، تیروکسین و اوریک اسید کل سرم به طور چشمگیری افزایش یافته است در حالی که سطح تری گلیسرید ها، تری یدو تیرونین، گاسترین و انسولین حین روزه تغییر چشمگیری نداشته است.


آیا این به معنای ضرر برای سلامتی است؟ اجازه بدهید نظر پژوهشگران مطالعه را جویا شویم:


"These changes, although unlikely to affect normal people, may be significant in patients. Physicians working in Muslim countries should be aware that Ramadan may affect some laboratory findings.


این تغییرات، اگر چه نامحتمل است افراد معمولی را تحت تاثیر قرار دهند اما ممکن است روی افراد بیمار شدیدا اثر گذار باشند. پزشکانی که در کشور های اسلامی کار می کنند باید از آثار احتمالی رمضان روی یافته های آزمایشگاهی آگاه باشند."


دقیقا خلاف منظور نویسنده، بر بی خطر بودن روزه داری برای افراد سالم تاکید شده است! هدف مقاله صرفا کشف آثار عمده روزه بر نتایج آزمایشگاهی است. اما قضاوت درباره نتیجه گیری نویسنده را به خودتان واگذار می کنیم!!!:


"در نهایت روزه گرفتن یا نگرفتن یک تصمیم شخصی و بر اساس اعتقادات مذهبی است و اثر روزه بر بدن شما بستگی به رفتار تغذیه‌ای و شرایط جسمی شما دارد 👈ولی با نگاه منطقی و عقلانی آن کاملا رد رد می شود و با نگاه علمی بهتر است که از آن جلوگیری شود👉."


متن دیگری که تحت عنوان "گوشه ای از مضرات 'روزه' برای سلامتی به قلم پروفسور ویلیام جارویس" آمده است را بررسی خواهیم کرد. NCAHF یک سازمان غیر انتفاعی و خصوصی است که خود جارویس بنیانگذار آن بوده و تمرکز این سازمان روی انتقاد از طب مکمل است. پس به لحاظ اعتبار، نمی توان خود آن را مرجعی قابل استناد دانست.


"‌روزه از دید مذهبی ارتبط زیادی با «خود آزاری» دارد. مرتاضان اعتقاد دارند بزرگترین رشد و لذت روحی آزار دادن و ضرر زدن به خود است. این موضوع به ضرورت ریشه ای ارتباط نزدیکی با فقدان اعتماد به نفس دارد. آنها از زجر و درد لذت می برند..."


تنها بخشی از متن در این جا آورده شده است تا بی ربطی آن برای همه خوانندگان آشکار شود: راجع به ریاضت مرتاض ها صحبت شده و به روزه داری مسلمانان ارتباط داده شده است! آزار نفس از جمله اعمال تحریم شده در اسلام است، و از همین رو افراد بیمار و مسافرین از روزه داری منع شده اند. ارتباط دادن ریاضت نفس مرتاض ها و روزه ماه رمضان را به جز مغالطه، چه می توان نام گذاشت؟


و اما جالب ترین بخش ماجرا سه پستی است که اظهار می کنند روزه داری باعث مرگ سلول های مغزی، اختلالات تنفسی و گوارشی شدید مانند استفراغ خونی می شود! کذب یکایک این ادعا ها بررسی خواهد شد اما اجازه بدهید ابتدا منبعی را که برای این ادعا ها ارائه شده است بررسی کنیم:


http://jama.jamanetwork.com/article.aspx?articleid=384537


موضوع این مقاله ارزیابی ارتباط روزه داری و مصرف الکل با هپاتوتوکسیسیته (مسمومیت کبدی) ناشی از مصرف خوراکی استامینوفن است! هدف این حجم از لینک های بی ربط در این پست ها چیست؟ یعنی نویسنده قصد دارد با لینک های بی ربط، به اظهارات خودش اعتبار ببخشد؟ یا به قول معروف جهت خالی نبودن عریضه تمام تلاش خود را کرده است؟!


محتوای این سه پست چیست؟ اولین بخش آن این است که:


"زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست مییازد اما میزان گلیکوژن در کبد آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد.

پس بدن شروع به استفاده از چربیها میپردازد و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)

بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند.

👈بغیر از مغز!

بلی

مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد."


این متن از هر دو جنبه علمی و منطقی غلط است!

حقیقت این است که تقریبا تمام سلول های بدن قادرند اسید های چرب را طی فرایند مهمی به نام β - اکسیداسیون برای تامین انرژی مورد استفاده قرار دهند. β - اکسیداسیون در میتوکندری به وقوع می پیوندد و حاصل آن استیل کوآنزیم A (یا Acetyle CoA) است. این فرآورده می تواند وارد چرخه کربس شود و از این نقطه به بعد وقایع مشابه متابولیسم گلوکز به وقوع می پیوندد.


پس چربی بدن بالقوه قادر است در شرایط کاهش قند خون، انرژی لازم را برای تمام سلول ها تامین کند اما در عمل چنین اتفاقی نمی افتد. مولکول های چربی نمی توانند از سد خونی - مغزی عبور کنند و به سلول های عصبی برسند و سلول های قرمز خون نیز فاقد میتوکندری هستند و در نتیجه نمی توانند β - اکسیداسیون را به انجام برسانند. پس در شرایط کاهش گلوکز خون انرژی مورد نیاز انرژی چنین سلول هایی چگونه تامین می شود؟


تدبیری که در این مورد برای بدن بنا شده است، این است که در سلول های کبد، مولکول های استیل کوآ حاصل از β - اکسیداسیون، ترکیب شده و استواستات تولید می کنند. استواستات نیز می تواند به استن یا β - هیدروکسی بوتیرات تبدیل شود. سه ترکیب اخیر را اجسام کتونی (ketone bodies) می نامند.


اجسام کتونی می توانند برخلاف چربی از سد خونی - مغزی عبور کنند و توسط سلول های مغز جذب شوند و با تبدیل دوباره به استیل کوآ وارد چرخه کربس شود. در واقع کاملا بر عکس اظهار نویسنده هدف اصلی اجسام کتونی سیستم عصبی مرکزی از جمله مغز می باشد!


یادآور می شویم تمام سلول های واجد میتوکندری قادر به β - اکسیداسیون اسید چرب هستند. حتی سلول های دستگاه عصبی مرکزی گرچه نمی تونند چربی را جذب کنند اما می توانند چربی های موجود در خود را متابولیزه کنند. البته ذخیره انرژی بدن به گلیکوژن و چربی محدود نمی شود؛ کبد و قشر کلیه قادرند ترکیبات کربنی غیر کربوهیدرات را به گلوکز تبدیل کنند. این فرایند گلوکونئوژنز (gluconeogenesis) نام دارد.


در ادامه نویسنده اظهار می کند که "گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود. آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟".


درباره این که آیا استفاده از الکل منجر به آسیب سلول های مغزی می شود یا خیر مطالعات ضد و نقیضی وجود دارد. اما توهم مرگ سلول های مغز در روزه داران - حتی روزه داری های غیر اسلامی - از کوچک ترین شواهدی برخوردار نیست! یک تحلیل منطقی کافی است تا مهمل بودن این ادعا را دریابیم: اگر روزه داری واقعا منجر به مرگ سلول های مغز می شد، آن گاه چند مسیر عصبی باید در هر یک از افراد جمعیت 1.8 میلیاردی مسلمانان (حتی نصف این تعداد نیز چشمگیر و حدود 12 درصد جمعیت جهان است) قطع شده باشد؟!


حتی می توانیم از مسلمانان کاملا صرف نظر کنیم. درباره روزه داران ادیان دیگر چطور؟ روزه داری راهبان بودایی یک دوره عموما 18 روزه است و در هر شبانه روز تنها یک وعده اجازه خوردن آب و غذا، آن هم غذا های گیاهی را دارند. اگر عمل راهب موفقیت آمیز بود، دوره روزه داری به 33 روز و بیشتر تا حد 72 روز افزایش می یابد. با ادعای نویسنده راهبان بودایی اصلا نباید از مغز برخوردار باشند در حالی که خود کنترلی و حافظه ایشان زبانزد می باشد؛ چنانچه کارن آرمسترانگ در مقدمه کتاب خود می گوید تعالیم گوتاما بودا تا 100 سال پس از مرگ او مکتوب نبوده است بلکه توسط رهروان او به حافظه سپرده شده بوده است.


در این جا خوب است برای علاقه مندان نکته ای ذکر شود: گرچه درباره مدل های سلامتی توضیح چندانی ارائه نشد اما حقیقت یاد شده با HBM در ارتباط است. چرا راهبان بودایی قادر به تحمل چنین رژیمی هستند اما از دید اکثر انسان های ساکن جوامع امروزی طاقت فرساست؟ HBM توضیح می دهد که باور این افراد آن است که سلامتی به معنای حقیقی کلمه جز با اعمال این چنینی حاصل نمی شود.


ادعای دیگر نویسنده این است که "دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند. وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری (البته با مدیریت خردمندانه) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد.

یعنی متابولیسم بدن کند میگردد. حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟ بعد این بدن بدبخت 16 ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید."


گذشته از داستان سرایی بی پایه، شما هم متوجه تناقض "مدیریت خردمندانه" بدن و "دیوانگی" هورمون ها شدید؟ نویسنده مدعی می شود که "نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود."؛ توقف متابولیسم به معنای مرگ است!!! و ادامه می دهد: "در طب بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود.

هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد. تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که  مصلحت را به حقیقت می فروشند." اگر قصد داشتید مغالطه مسموم کردن سرچشمه را - که پیشتر توضیح داده شد - به کسی معرفی کنید، این متن مثال بسیار خوبی است.


"در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند."


آیا کسی اعم از مسلمان و نامسلمان منکر این موضوع شده است که نویسنده می خواهد عکس آن را مورد تایید قرار دهد؟! جمله آخر نیز اشتباه است؛ ویتامین ها و مواد معدنی نقش کوفاکتور را ایفا می کنند نه کاتالیزور.


اما در حقیقت چه وقایع هورمونی هنگام گرسنگی و پر شدن معده رخ می دهد و آیا "دیوانگی هورمون ها (!)" حقیقت دارد؟


احساس سیری و گرسنگی نتیجه نوسان دو هورمون گرلین (Ghrelin) و لپتین (Leptin) است. لپتین در شرایطی که سلول های چربی اشباع شده اند از این سلول ها ترشح می شود و بر گیرنده های خود در هیپوتالاموس اثر می کند. در این حالت ما احساس سیری خواهیم داشت.


در شرایطی که ذخایر چربی کاهش می یابد، سلول های چربی ترشح لپتین را کاهش می دهند. کاهش لپتین و خالی بودن معده، ترشح گرلین را تحریک می کند که از معده و سلول های اپسیلون پانکراس ترشح می شود. از آثار گرلین، گرسنگی و تنظیم توزیع انرژی است.


از دیگر هورمون های افزایش اشتها هورمون های تیروئیدی است. تنظیم ترشح آن ها از راه هیپوفیز قدامی صورت می گیرد. افزایش سطح هورمون های تیروئیدی خود بر هیپوفیز قدامی موثر است و باعث سرکوب ترشح این هورمون ها می شود. هورمون های تیروئیدی گلیکونئوژنز را هم افزایش می دهند.


همچنین در افراد روزه دار، غلظت هورمون ضد ادراری برای ممانعت از فقدان آب بدن ترشح می شود. مهم ترین اثر آن بر کلیه هاست که موجب باز جذب آب می شود. هر گاه ورودی آب بدن کاهش یابد، مایع خارج سلولی غلیظ شده، گیرنده های هیپوتالاموس با این تغییر غلظت تحریک می شوند. با این تحریک هیپوتالاموس سیگنال هایی به هیپوفیز خلفی ارسال می کند که موجب ترشح هورمون ضد ادراری می شود. اگر کمبود آب یه کاهش حجم خون بیانجامد، گیرنده های دهلیز های قلب تحریک می شوند و ترشح این هورمون را تشدید می کنند. بازگشت غلظت مایع خارج سلولی و حجم خون به حالت طبیعی، ترشح هورمون ضد ادراری را سرکوب می کند.


با پر شدن معده و اثر شیره معده بر محتویات معده، سلول های گاسترینی مجاور پیلور در تماس با فرآورده های ناشی از هضم پروتئین تحریک شده و هورمون گاسترین ترشح می کنند. گاسترین از یک طرف باعث افزایش ترشح اسید معده و از طرف دیگر باعث افزایش حرکات معده و تخلیه آن می شود. ترشح اسید معده توسط پروستاگلاندین مهار می شود و به این ترتیب از آسیب مخاط معده جلوگیری می شود.


تمام این مطالب به ما کمک می کنند تا بفهمیم "دیوانگی هورمون ها" افسانه ای بیشتر نیست مگر این که خود فرد عارضه ای هورمونی یا عصبی داشته باشد که البته با روزه داری بی ارتباط است؛ چرا که تنظیم هورمون ها به واسطه عوامل مکانیکی و عصبی دقیقی انجام می شود. حال نتیجه گیری نویسنده را ببینیم:


"👈نتیجه:

موجود باد کرده و پف آلود

تنی چون پنبه، بی شکل

و ضعیف!

زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر):

از هورمون های گوارشی گفتم.

یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است.

این هورمونها را دیوانه کردیم

چه اتفاقی میافتد؟

میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.


👈نتیجه:

هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است.

اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.

آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟

نه

ما فقط میبینیم به اندازه هر قطره از آن استفراغها، خون میخوریم…"


به عقیده بنده نویسنده اگر مغرض نباشد در این سیاره زندگی نمی کند! چه حجمی از تخیل نیاز است تا چنین اظهاراتی به ذهن یک شخص برسد؟!!! گذشته از خیال پردازی ها، این بخش که نویسنده اظهار می کند "میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود" هرگز در یک فرد سالم رخ نمی دهد. زیرا از یک سو تحریک سلول های گاسترینی دائمی نیست و از سوی دیگر معده همواره تحت تاثیر پروستاگلاندین است. و بخش دیگر که نویسنده می نویسد "دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد" مضحک است؛ زیرا خروجی معده همیشه اسیدی است و اسید آن توسط بی کربنات پانکراس و صفرای کبدی خنثی می شود.


در این جا پاسخ به انتقادات روزه داری به پایان می رسد. اما برای خوانندگان روزه دار گرامی باید نکاتی عرض شود. اولا، اگر بیمار هستید جدا از روزه داری خودداری کنید. روزه گرفتن شما در حالتی که روزه داری مضر است نه تنها عمل عبادی شما مورد قبول واقع نخواهد شد، بلکه زمینه آسیب های جدی به خودتان را هموار می کنید. ثانیا اگر از سلامتی برخوردار هستید، باید با محدودیت ها و آسیب های احتمالی روزه داری که در ادامه می آیند مقابله کنید:


1- دهیدراسیون: مهم ترین عارضه ای که روزه داری می تواند خلق کند دهیدراسیون است که کاهش نامعمول آب بدن است. بعید است حین روزه داری دهیدراسیون برای اغلب افراد رخ بدهد زیرا تاکنون هیچ اثر زیانباری روی سلامتی در این سطح از تعادل متناوب و منفی آب طی رمضان نسبت داده نشده است؛ مگر احتمالا در افرادی که تحت فعالیت های جسمی شدید در آب و هوای گرم قرار داشته باشند. در شرایط این چنینی اگر احتمال عارضه را می دهید جدا از روزه داری خودداری کنید. از علائم دهیدراسیون می توان گرمای بدن، کاهش اشک و بزاق، گیجی و کاهش خاصیت ارتجاعی پوست (یعنی اگر پوست را تغییر وضعیت دهید نه در همان زمان بلکه با تاخیر به حالت اولیه بر می گردد) را نام برد. از راه های پیشگیری از دهیدراسیون حین روزه داری، می توان به مصرف غذا های پرآب به خصوص میوه ها و سبزیجات، پرهیز از مصرف زیاد غذا های چرب و مصرف آب به قدر کافی (1100 تا 1400 میلی لیتر) اشاره کرد.


2- فقدان توده بدنی: طبق مطالعات کاهش توده بدنی حین رمضان اندک بوده است. مقدار متوسط کاهش توده بدنی را طی 12 مطالعه انجام شده می توانید در این جدول مشاهده کنید:


https://www.nature.com/articles/1601899/tables/1


این سطح از کاهش جرم بدن نمی تواند جز در افراد مستعد خطرآفرین باشد.


3- اختلالات خواب و پیامد های آن: اختلالات خواب که ناشی از تغییر ساعات خواب و بیداری است، می تواند به بی حالی و کج خلقی و در موارد اندکی کاهش عملکرد شناختی بیانجامد. البته این عوارض ممکن است در نتیجه کاهش مصرف کافئین و نیکوتین (در دخانیات) نیز رخ دهند که در روزه داری رایج است. با تنظیم ساعات خواب بسته به فعالیت روزمره می توان از این جنبه های منفی پیشگیری کرد.


4- سردرد: شایع ترین عارضه روزه داری سردرد است. نه تنها در روزه داری ماه رمضان، حتی در روزه داری های غیر اسلامی از جمله روزه داری یهودیان در یوم کیپور، این عارضه متداول است. اختلالات خواب و فقدان آب از عوامل ایجاد سردرد حین روزه داری هستند. لذا با تنظیم برنامه خواب مناسب و توجه به تعادل آب، می توان این عارضه را نیز پیشگیری کرد.


منابع:

(این پست در واقع محتوای کنفرانسی است که 10 خرداد در چند گروه تلگرامی همزمان برگزار شده است)


پوتر، پاتریشیا. ای. و همکاران. (1396)، اصول و فنون پرستاری، نشر جامعه نگر، چاپ چهارم، صفحات 15-17 و 313 (فصل های 1 و 12: مفهوم سلامتی و بیماری، و مایعات بدن).


لنینجر، آلبرت. ال. و همکاران. (1387)، اصول بیوشیمی (جلد دوم)، نشر آییژ، ویرایش چهارم، صفحه 671 (فصل 17، کاتابولیسم اسید های چرب). 


محمدی، رضا. (1396)، بیوشیمی، نشر آییژ، ویرایش دوم، صفحه 130 (فصل 7، لیپید ها: ساختمان و متابولیسم).


هال، جان. ای. (1389)، فیزیولوژی پزشکی گایتون - هال (جلد دوم)، انتشارات چهر، ویرایش دوازدهم، صفحات 1258، 1277 و 1447-1507.


آرمسترانگ، کارن. (1387)، بودا، انتشارات فراروان، چاپ اول، صفحه 3.


درباره جمعیت مسلمانان در جهان:

"Why Muslims are the world's fastest-growing religious group", Pew Research Centre, April 2017.

http://www.pewresearch.org/fact-tank/2017/04/06/why-muslims-are-the-worlds-fastest-growing-religious-group/


درباره روزه داری بودایی:

https://www.urbandharma.org/udharma9/fasting.html


درباره عوارض روزه داری:

Leiper, J. B., Molla, A. M. & Molla A. M. (2003), Effects on health of fluid restriction during fasting in Ramadan, European Journal of Clinical Nutrition, 57, pages 30–38.

https://www.nature.com/articles/1601899

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی